پس از ۱۷ سال ورزشگاه صنعت مس شهربابک در آستانه بهره‌برداری قرار دارد. این ورزشگاه که شروع ساخت آن قبل از شکل‌گیری تیم فوتبال صنعت مس باز می‌گردد مدت زمان بسیاری را در حاشیه شمالی شهر به صورت نیمه‌کاره رها ماند و در سال‌‌های اخیر، تکمیل آن سرعت بیشتری گرفته است.
در این مدت طراحی ورزشگاه بارها مورد انتقاد رسانه‌ها، متخصصین و هواداران قرار گرفته است. طرحی که تقریبا مشابه آن‌ را در بسیاری از ورزشگاه‌های کشور خواهیم یافت و نمونه بسیار شبیه‌تر آن، ورزشگاه مس رفسنجان. گویی که طرحی را از داخل کمدی قدیمی بیرون آورده و مجدد ساخته‌اند.

با وجود این که امروزه طراحی استادیوم‌ها و … به عنوان بخشی از هویت شهری در نظر گرفته می‌شود و کشورهای پیشرفته و کشورهای در حال توسعه، به ویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس، در تلاش هستند تا  علاوه بر اهمیت عملکردی، با معماری‌های زیبا و پیوندخورده با هویت شهرها، فضاهای شهری را نیز متحول کنند. در ایران خبری از این گونه طرح‌ها دیده نمی‌شود و همچنان ورزشگاه‌ها صرفا به عنوان یک فضای ورزشی شناخته می‌شود. معدود ورزشگاه‌هایی وجود دارند که کمی به معماری توجه کرده‌اند.

با این شرایط توقعی از ورزشگاه‌های شهرهای کوچک نیست که چنین نقشی را نیز ایفا کنند. با این وجود، مهمترین مسئله این ورزشگاه این است که برای کارکرد اصلی خود، یعنی پذیرایی از هواداران نیز نامناسب است. دلیل اصلی آن، فاصله بسیار زیاد سکوها از زمین بازی است. مسئله پیست تارتان در ورزشگاه‌های ایرانی همیشه وجود داشته است. ورزشگاه‌های معدودی هستند که اختصاصی برای فوتبال ساخته شده‌اند (ورزشگاه صنعت مس کرمان یک نمونه قابل تحسین است)، مابقی ورزشگاه‌ها در قالب یک مجموعه چندمنظوره در نظر گرفته می‌شود که در نهایت نیاز هیچ از گروه‌ها را نیز پاسخ نمی‌دهد.

بر اساس تصاویر ماهواره‌ای، فاصله تماشاچی از زمین بازی در حدود ۳۰ متر است، فاصله‌ای که قابل تغییر نیست و احتمالا تا پایان عمر استادیوم، تجربه نامناسبی را برای هواداران رقم خواهم زد. فاصله‌ای که آدم را به شک می‌اندازد که آیا متولیان و طراحان، آیا علاقه‌ای به فوتبال داشته‌اند؟ یا تا به حال به چشم یک هوادار به ورزشگاه رفته‌اند؟ یا صرفا به ورزشگاه‌ها به چشم یک پروژه عمرانی نگاه می‌کنند؟

  • با دیدن چنین طراجی‌ای، که برخی از وبسایت‌ها در روزهای اخیر از آن به عنوان «طراحی آبروبر» یاد کرده‌اند، سوالات تکراری زیادی به ذهن می‌آید.
  • آیا ساخت یک ورزشگاه با ظرفیت کمتر(حدود ۵۰۰۰ تا ۷۰۰۰ هزار نفر)، اما با شرایطی بهتر مناسب نبود؟
  • آیا در سال چه تعداد با رویداد ورزشی ۱۰ هزار نفره برگزار خواهد شد؟ یا در کل چه تعداد رویداد بالای ۱۰ هزار نفری ( مثلا همایش‌های خانوادگی و …) برگزار خواهد شد؟ در شهری که جمعیت آن به زور از ۱۰۰ هزار نفر تجاوز می‌کند.
  • آیا در نظر گرفتن پیست تارتان با چه هدفی صورت گرفته؟
  • و در نهایت چرا ما در ایران، همیشه بر خلاف‌ روندهای جهانی حرکت می‌کنیم؟

البته طبیعی است که امروزه چنین ورزشگاهی از روز اول مورد پسند نباشد، زیرا ساخت این ورزشگاه ۱۷ سال به طول انجامید، هرچند که مقایسه فوتبال و اقتصاد ایران با اروپا اصلا شایسته نیست، اما با این وجود بهتر است توجه کنیم که ساخت این ورزشگاه زمانی آغاز شده است که لامین یامال ستاره دنیای امروز فوتبال به دنیا نیامده بوده است. رونالدو و مسی در دوران جوانی خود بوده‌اند، هنوز فوتبال عربستان در سطحی بود که حتی مس کرمان هم می‌توانست چند سال بعد الهلال قدرتمند را شکست دهد و ۴ کشور میزبانی جام جهانی را تجربه نکرده بودند.

در این ۱۷ سال، ۴ جام جهانی و چندین جام ملت‌ها و ده‌ها رویداد اروپایی و بین‌المللی در فوتبال جهان برگزار شده است. طبیعی است که ۱۷ سال به قدری زیاد باشد که هرچیزی قدیمی شود. احتمالا امروز نوجوانانی روی سکوهای این ورزشگاه تیم را تشویق خواهند کرد که احتمالا شروع ساخت این ورزشگاه را ندیده اند یا به خاطر نداشته باشند.

به هیچ وجه توقعی نیست که ما نیز شبیه عربستان توسعه را تجربه کنیم. اما صرفا یادآوری کنیم که نوآوری عربستان در ساخت ورزشگاه کینگدام آرنا سبب شد این ورزشگاه بسیار زیبا و در کلاس جهانی، با چنان سرعتی ساخته شود که هنوز در گوگل مپ، هیچ اثری از ساخت ورزشگاه در محل فعلی ورزشگاه دیده نمی شود.

با این وجود ساخت ورزشگاه به پایان رسیده است و هر انتقادی نسبت به سازه ورزشگاه، هرچند که شنیده و پذیرفته‌هم شود دیگر فایده‌ای ندارد. حال باید مسئولین باشگاه و شهری، به دنبال راهکاری برای استفاده مناسب از این طرح قدیمی باشند.
در مرحله اول آنچه اهمیت دارد، حفظ و نگهداشت ورزشگاه است. تعمیرات و نگهداری مناسب و رسیدگی مناسب به وضعیت چمن و سایر بخش‌ها از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. بحران بی‌چمنی در ورزشگاه‌های ایران در اوج خود است. امید است که مسئولین محترم از همین حالا، به این مسئله توجه کنند تا حداقل از نظر چمن و امکان بازی، در سطح کشوری و استاندارد باقی بماند.

دومین موضوع برنامه ریزی برای استفاده از ظرفیت‌ها است، حال که ظرفیت ۱۰ هزار نفری وجود دارد، بهتر است راهبردهای مناسب برای تشویق حضور هرچه بیشتر هواداران در استادیوم، نظیر توجه به کانون هواداری و استفاده از روش‌های خلاقانه برای جذب بیشتر هواداران تدوین شود. شهرهای کوچک با مسئله حجم بحرانی مواجه هستند. حجم بحرانی سبب می‌شود که بسیاری از فضاها و ظرفیت‌ها، هنگامی که در اندازه‌ای بیشتر از نیاز ساخته شوند، (جز در مواقع خاص، مثلا ماه‌های ابتدایی)، خالی از شهروندان شوند ( نگاهی به بسیاری از فضاهای شهری که خالی از مردم هستند اما در سال‌های اول بسیار پر رونق بوده‌اند بی‌اندازید).

سومین مسئله توجه به توسعه حوزه‌های فعالیت باشگاه است. هنگامی که بسیاری می‌پرسند« مگر قرار است شهربابک میزبان چه رویداد دو میدانی‌ای شود که نیاز به پیست تارتان دارد»، بهتر است حال که این شرایط ایجاد شده است، متولیان، نسبت به توسعه ورزش دو میدانی و سایر ورزش‌ها در سطح حرفه‌ای اقدام نمایند. چه بسا شاید طراحی قدیمی امروز، با سیاست‌های مناسب، در آینده بسیار کارامد و مفید باشد.

امید است که مسئولین باشگاه و شهرستان توجه کافی را به این موضوعات نشان دهند. به امید موفقیت روز افزون تیم صنعت مس شهربابک و توسعه بیشتر شهر